الف - مهندسی ارزش چیست ؟
از دیدگاه انجمن مهندسی ارزش آمریکا مهندسی ارزش روشی سیستماتیک با تکنیکهای مشخص است که کارکرد محصول یا خدمات را شناسایی و برای آن کارکرد ، ارزش مالی ایجاد میکند ؛ به نحوی که آن کارکرد در کمترین هزینه با حفظ قابلیت اطمینان و کیفیت مورد نظر انجام گیرد ؛ به بیان دیگر میتوان گفت که مهندسی ارزش یک کوشش سازمانیافته برای تحلیل عملکرد سیستمها ، تجهیزات ، خدمـــات و موسسات به منظور نیل به عملکرد واقعی با کمترین هزینه در طول عمر پروژه است که سازگار با کیفیت و ایمنی مورد نظر باشد . مهندسی ارزش یک روش بسیار مهم برای مصرف بهینه بودجه تخصیص داده شده است .
ارزش بسیار ساده و در عینحال بسیار پیچیده است . زیرا چیزیست که مشتری طلب مینماید . میلر و هایمان یک پند کلیدی در این باب ارائه نمودهاند : هیچ کس یک محصول را خریداری نمیکند ! مشتریان همیشه کاری را میخرند که فکر میکنند کالا برای آنها انجام خواهد داد ؛ به عبارت دیگر مردم به صدای با کیفیت اهمیت میدهند .
ب - تاریخچه مهندسی ارزش به چه زمانی باز میگردد ؟
مهندسی ارزش در زمان جنگ جهانی دوم هنگامیکه دستیابی به مواد حیاتی دچار مشکل شده بود در صنایع مطرح گردید . این مساله ارائه راهکارهای جایگزین برای مواد و طرحهای موجود را موجب شد . در سال 1947 لاورنس دیمیلز یکی از مهندسین شرکت جنرال الکتریک آمریکا (GE) موارد ممکن را مورد ارزیابی قرار داد ؛ او طرحها و روشهای متعددی برای مقابله با تغییرات آتی بیان کرد و روشی مناسب برای تعیین ارزش یک طرح ارائه داد . به کارگیری این نظریه در صنایع ، به سرعت در آمریکا فراگیر شد و برگشت عظیم سرمایه را به همراه داشت ؛ او این حرکت را آنالیز ارزش نام نهاد . پس از آن در اواخر دهه شصت میلادی ، انجمن مهندسی ارزش آمریکا بنیان گزارده شد و سپس صنایع دفاع ، شرکتهای ساختمانی و مراکز صنعتی بتدریج مقرراتی در رابطه با الزام در اجرای مهندسی ارزش تصویب و به اجرا گذاردند ؛ تا جاییکه در اوائل دهه هشتاد میلادی پیشنهاد اجرای مهندسی ارزش در صنایع دفاعی ، مدیریت خدمات عمومی ، خدمات پستی و غیره مطرح و موجب موفقیتهای چشمگیر در کاهش هزینهها در مرحله اجرا گردید . در حال حاضر ، براساس قوانین مصوب در ایالات متحده ، کلیه سازمانهای اجرایی وابسته به دولت ملزم به ایجاد و بکارگیری روشهای موثر مهندسی ارزش در پروژههایی هستند که با سرمایهای بیش از یک میلیون دلار انجام میگیرد.
ارزش (Value) : اصطلاح ارزش برای مفاهیم مختلف کاربرد دارد و ممکن است با قیمت پولی و یا هزینه مورد سوء تعبیر قرار گیرد . اگر یک محصول نیازهای کامل یک خریدار را در ارتباط با آن محصول برآورده نکند ارزش آن محصول متناسب با قیمت آن نیست . ارزش یک محصول از دیدگاه فروشنده و خریدار متفاوت است و حتی ممکن است استفادهکنندههای مختلف بین مفهوم آن اختلافنظر داشته باشند ؛ به عنوان مثال ارزش یک پیچگوشتی از دید یک مکانیک با خانم خانهدار متفاوت است . به طور معمول هنگام بحث از ارزش هفت سطح متفاوت از ارزش وجود دارد :
1 - اقتصادی 2 - اخلاقی 3 - اجتماعی 4 - مذهبی 5 - قضائی 6 - زیبایی شناختی .
مهندسی ارزش معمولا مرتبط با ارزش اقتصادی است که اینچنین تعریف میشود :
کمترین هزینه برای فراهم کردن وظیفه-سرویس موردنیاز در زمان و مکان مطلوب و با کیفیت مورد نظر ؛ در سادهترین شکل ارزش برابر است با بها تقسیم بر هزینه .
بها (Worth) : در فرهنگ لغت ، بها این چنین تعریف میشود : ارزشِ چیزیست که با کیفیت و یا اعتباری که همراه خود دارد اندازه گیری میشود ؛ به بیان دیگر کمترین هزینهای که به وسیله آن عملکرد اساسی یک جزء کاری قابل دسترسی است . بها متفاوت با هزینه (به عنوان کمیتی در واحد زمان) است ؛ آنالیز ارزش با شناسایی کارکرد محصول-خدمات و اندازهگیری قابلقبول بودن کارکرد آن برای استفادهکننده ادامه مییابــد . این عمل میتواند با جمع آوری دادههای آماری و اعتبارسنجی آن با پاسخگویی به سوالهای زیر از دید مصــــــرف کننده حاصل گردد :
هزینه دستیابی به این کارکرد با طراحی فعلی چه میزان است ؟
به نظر شما با توجه به عملکرد این کارکرد ، هزینه آن باید به چه میزان باشد؟
هزینه دستیابی به این کارکرد ، اگر مورد جایگزین وجود داشته باشد چه مقدار است ؟
هزینه (Cost): هزینه نیازمند تعیین دقیق است و عبارت است از مجموع نیروی انسانی ، مواد ، نگهداری و هزینههای غیر مستقیم موردنیاز برای تولید یک محصول و نگهداری آن در طول عمر محصول است . به عبارت دیگر ، هزینه برای طول عمر یک محصول یا خدمات مدنظر است .
زمان به کارگیری مهندسی ارزش چه زمانیست؟
محدوده کار مهندسی ارزش بستگی به اندازه و پیچیدگی پروژه دارد . بالاترین میزان برگشت میتواند زمانی انجام گیرد که در اولین مرحله از عمر پروژه قرار داریم ؛ میتوان گفت در فاز اولیه طراحی اجرای مهندسی ارزش بسیار موثر است ، چرا که نظریهها هنوز به صورت مفاهیم وجود دارند . کارفرما و طراح در این مرحله در تصمیمات خود انعطافپذیری بیشتری دارند و تغییرات ، آثار کمتری بر برنامه زمانبندی پروژه دارد . در این مرحله که کارفرما و مشاور در حال بررسی بودجه پروژه هستند انجام مطالعه مهندسی ارزش میتواند برای شناسایی عناصر هزینه بر قبل از تصویب بودجه نهایی موثر باشد . مطالعات مهندسی ارزش برای پروژههای ساخت ، زمانی انجام میگیرد که حدود سیدرصد از طراحی پیش رفته باشد ؛ به عبارت دیگر ، طراحی نیمهتمام را باید مهندسی ارزش کرد . به طور کلی میتوان گفت قبل از اینکه تصمیمات مهم در طراحی اتخاذ شود مهندسی ارزش توصیه میشود و در آن زمان بیشترین اثر را روی هزینهها دارد .
هر پروژه به طور معمول 5 مرحله توسعه دارد :
1- فرموله کردن مفاهیم (مشخص کردن عملکرد)
2- مرحله طراحی اولیه
3- مرحله طراحی نهائی
4- مرحله ساخت
5- مرحله عملیات
حال به تشریح هر یک از این مراحل خواهیم پرداخت :
1- مرحله فرمولهکردن مفاهیم : هدف از فاز فرمولهکردن مفهومی تبدیل (ترجمه) نیازمندیهای کلی (عمومی) به مشخصات عملکردی است . در بیشتر موارد هنوز تصویر کاملی از پروژه نهایی شناخته نشده است ، بدینمفهوم که تصمیمات هنوز در شرایط نامشخص هستند . تلاش مهندسی ارزش در این فاز در جهت تهیه ورودی برای نیل به کارکردها به نحوی است که در کمترین هزینه انجام یابد .
2- فاز طراحی اولیه : در خلال این فاز ، مفاهیم تعریف و مشخصات طراحی شروع شدهاند . اطلاعات جزئی و کافی برای بیان همه چیزهای کمی و هزینهها در جهت برنامهها ارائه شده است . حال زمان مناسبی برای پرسش از خصوصیات عملکرد و اصلاح آنها در صورت لزوم میباشد . یک مطالعه مهندسی ارزش که نیازمند آنالیز ، خصوصیات فنی و طراحی وظایف است میتواند برای گزینههای جایگزین مشخص و پیشنهاد برای بهبود ارزش باشد .
3- فاز طراحی نهائی : در ضمن این فاز ، جزئیات مشخصات طراحی فرموله و برنامهریزیها انجام شدهاند . تلاش مهندسی ارزش در این فاز معمولا محدود به حذف جزئیات مرتبط با محدودیتهای غیرضروری و زائد است . معمولا طراحی مجدد در این مرحله نمیتواند به صورت موثر و اقتصادی انجام گیرد مگر آنکه پتانسیل صرفهجویی طول عمر محصول به اندازه کافی برای تعدیل هزینهها بزرگ باشد .
4- مرحله ساخت : در ضمن فاز ساخت ، مهندسی ارزش برای بازبینی مشخصات و نیازمندیهای قراردادی و سفارش در تغییرات بکار میرود . زمانیکه تغییر در سفارشات تمایل به افزایش هزینههای قرارداد دارد آنگاه بایستی آنالیز ارزش را برای تسهیل در پیدا کردن راهحلهای با هزینه کمتر و جلوگیری از افزایش عملکرد غیرضروری اعمال کرد.
5- مرحله عملیاتی و نگهداری : مطالعه مهندسی ارزش در این فاز به عنوان فرصتی برای ایجاد تغییر پیشنهاد میشود که در مراحل قبل مقدور نبودند (شاید ناشی از کمبود زمان و یا دیگر محدودیتها باشد) . نتایج مطالعه مهندسی ارزش در این فاز صرفهجویی هزینه با توسعه طول عمر آن از طریق استفاده از مواد جدید ، فرایند و یا طراحی ، کاهش هزینــــه تعمیرات ، صرفه جویی در انرژی و دیگر هزینههای عملیاتی است .
اجرای مهندسی ارزش برای یافتن پاسخ به این سوال است که چه راه حل دیگری کارکرد موردنظر ، فرایند ، محصول و یا اجرای آن را با هزینه کمتری محقق میسازد . بنابراین ، هرچه از زمان عمر پروژه بگذرد پتانسیل کاهش هزینه کم میشود و در نهایت میتوان چنین گفت که تیم طراحـی بیشترین اثر را روی صرفهجویی هزینه دارد .
مراحل اجرای مهندسی ارزش
براساس تعاریف و برداشتهایی که از مهندسی ارزش وجود دارد برنامههای کاری متفاوتی برای آن ارائه شده است . برای مطالعه فرایند اجرای مهندسی ارزش متدولوژیی که بوسیله انجمن مهندسی ارزش آمریکا بیــان شده ، دنبال خواهد شد . طرحریزی این متدولوژی به نحویست که آنالیز موثر و کارای پروژه را فراهم میکند و توسعه ماکزیمم تعداد راهکار برای نیل به کارکرد مورد نیاز پروژه را فراهم میآورد ؛ متدولوژی شامل سه فاز اصلی میباشد :
1- فاز پیش مطالعه : در این فاز جمعاوری اطلاعات و دادهها انجام میپذیرد .
2- فاز مطالعه : این فاز خود دارای مراحل زیر میباشد :
2-1 فاز ایجاد ( تفکر یا تعمیق ) : این فاز که محل ارائه ایدهها بر اساس دادههای جمعآوری شده در فاز پیشمطالعه است را بعضا به عنوان فاز طوفان فکری نیز نامیدهاند . این مفهوم به معنای تلاشیست که با عادات ، روشها و فرضیات محدودکننده و معیارهای مشخص محدود نمیشود . داوری در مورد هریک از ایدهها تا فاز بعدی به تعویق انداخته میشود . لازم به یادآوری است که هیچ ایدهای بد نیست و جریان آزادی از تفکرات و ایدهها بدون انتقاد از هر ایده وجود دارد . هرچه راهکارهای بیشتری ارائه گردد احتمال بیشتری برای توسعه راهحل بهتر و برجستهتر بوجود میآید . ادبیات مهندسی ارزش در این فاز برای ارائه ایده جدید سوالات زیر را پیشنهاد مینماید :
آیا این عملکرد به کلی میتواند حذف شود ؟
آیا بخشی از آن میتواند حذف شود ؟
آیا تکرار وجود دارد ؟
آیا تعداد طولهای مختلف ، رنگها یا تنوع آنها میتواند کاهش یابد ؟
آیا یک بخش به صورت استاندارد میتواند به کار برده شود ؟
آیا این بخش ، بیش از وظیفه مورد انتظار ، کار ارائه میکند ؟
آیا هزینه مواد به کار رفته میتواند کاهش یابد ؟
برای موفقیت در این فاز دو بخش کلیدی وجود دارند : نخست اینکه هدف از این فاز راههای ممکن برای طراحی پروژه نیست بلکه برای توسعه راهکارهای انجام کارکرد انتخاب شده مطالعه است و دوم آنکه یک فرایند ذهنی با تجارب گذشتــه برای نیل به ایدههای جدید ترکیب میشود ؛ هدف از پیداکردن ترکیبات جدید دستیابی به کارکردهای مطلوب با هزینه کمتر و بهبود عملکرد است .
2-2 : فاز ارزیابی : در خلال فاز ارزیابی ، ایدههای تولید شده در فاز قبلی (فاز ایجاد یا تفکر و تعمق)آنالیز شده و ایدههای مناسب برای بسط بیشتر انتخاب میشود . هدف این فاز ارزیابی راهکارهای پیشنهاد شده ، حذف ایدههای نامناسب و انتخاب بهترین گزینه است .
برای کمک به ارزیابی یک ایده فهرستی از سوالات زیر ارائه می گردد ؛ با ارزیابی جوابها قضاوت در مورد هریک از ایدهها ســاده تر خواهد بود :
آیا این ایده عمل خواهد کرد ؟
آیا این ایده میتواند با دیگر ایدهها ترکیب یا تعدیل شود ؟
پتانسیل صرفهجویی این ایده چه میزان است ؟
احتمال اجرای آن چقدر است ؟
این ایده ممکن است روی چه بخشهایی اثر بگذارد ؟
این ایده ممکن است روی چه کسی اثر بگذارد ؟
آیا این ایده به نسبت ، اعمال تغییرات آتی را آسانتر یا دشوارتر خواهد کرد ؟
آیا همه خواستههای استفادهکننده را ارضا خواهد نمود ؟
2-3 : فاز توسعه : هدف از فاز توسعه ، مهیاکردن بهترین گزینه برای بهبود ارزش ایده انتخابشده در فاز قبل است . در این فاز به ارزیابی کامل راهکارهای باقیمانده پرداخته و جزئیات ویژه ای همچون هزینه کارفرمائی ، امکان اجرا و اثر آن بر دیگر بخشهای پروژه مورد بررسی قرار میگیرد . در فــــاز توسعه انتظار میرود تیم به طور کامل ایدههای انتخاب شده را توسعه دهد و اطلاعات واقعی و عملی را در مورد هر ایده ارائه دهد . این اطلاعات بایستی شــامل بخشهــای فنـی ، هزینه و برنامهریزی اطلاعات به نحوی باشد که طراح و کارفرمای پروژه ارزیابی مناسبی از اجرای آن به دست آورند . اطلاعات هر گزینه پیشنهاد شده به طور معمول بایستی شامل موارد ذیل باشد :
توصیف و شرح طراحی قبلی و گزینههای پیشنهاد شده .
دادههای هزینه و عملکرد ، که نشاندهنده اختلاف بین طراحی عمومی (قبلی) و طراحی پیشنهاد شده باشد .
مقایسه هزینه طول عمر شامل هزینه عملیاتی و ... .
برنامه اثرات و بازخور دادههای فنی .
پس از لحاظ کردن این موارد است که تیم باید بهترین ایده را تعیین کند .
2-4 : فاز ارائه : هدف از فاز ارائه دستیابی به توافق و ایجاد تعهد برای طراح و کارفرمای پروژه برای اقدام به اجرای پیشنهاد است . در خلال فاز ارائه ، تیم گزارش مکتوبی در مورد بهترین گزینه(ها) مهیا مینماید و طرح عملیاتی برای ضمانت اجرایی گـزینه انتخاب شده را ارائه میکند . سپس تیم مراحل تصویب آن را برای جلبنظر مسئول مربوطه طی میکند . معمولا گزارش بایستی منعکسکننده یک پیشنهاد که شامل مباحث لازم برای اطمینان مدیریت از اینکه عملکرد مغایر با اثر موردنظر نیست (قابلیت اجرا دارد) ، اطلاعات فنی و پشتیبانی تکمیل و صحیح است ، پتانسیل صرفه جویی برمبنای آنالیز هزینهها و بهینه بودن تغییرات باشد . معمولا به همراه گزارش مکتوب ، ارائه شفاهی نیز وجود دارد ؛ بیان شفاهی میتواند مبنای قبول پیشنهاد باشد .
3- فاز فرا مطالعه : هدف از این بخش - که گاهی به عنوان اجرا نیز نامیده میشود - اجرای توصیههایی است که به عنوان مهندسی ارزش مورد تایید قرار گرفته است و در زمانبندی طرح نهایی لحاظ میشود . در این فاز نظریهها میتوانند واقعی شوند ؛ کارفرما معمولا اجرای ایده انتخاب شده و اهداف گزارش را دنبال مینماید .
منبع متن : وبلاگ تخصصی مهندسی صنایع
منبع مقاله : http://ieir-valueeng.persianblog.ir/